محل تبلیغات شما

هوالنور :)

چندی پیش فهمیدم که گویا "مستِ عِشق" همچنان ساختنش پا برجاست!

و از خوشحالی به آسمان رفته و خدا را بغل کرده و دوباره به اتاقم برگشتم!:**

[توضیحات:حسن فتحی قراره یک سریال به اسم مست عشق درباره ی شمس و مولانا بسازه که عشق های اینجانب "شهاب حسینی" و"پارسا پیروزفر" قراره هر دو توش بازی کنن و من خوشحال ترینم!:))]

فکر کنم بعد از مدت ها سریال ایرانی ئی بشه که دنبالش کنم و ببینمش! کآش بشه بسازنش و خوب باشه!:))

و در ادامه یک تکه از کتاب سه دختر حوا که امروز عجیب به دلم نشست:

_" خدای عزیزم، مادرم میگوید که هر لحظه حواست به ماست.ممنونم.این چیز خیلی خوبی است،اما کمی آدم را معذب میکند؛چون گاه دلم میخواهد در اتاقم تنها باشم، بگذریم. مادرم میگوید که همه چیز ، حتی آنچه را که با خودم زمزمه میکنم، میشنوی؛حتی افکاری را که در ذهن دارم.تمام اتفاقات را میتوانی ببینی. با خودم فکر کردم چشمان ما کوچک است؛پلک زدنمان فقط یکی دو ثانیه طول میکشد؛ در حالی که چشمان تو بسیار بزرگ است و پلک زدنت حداقل یک ساعتی طول میکشد. پدر من آدم خوبی است. آدمی است که در زندگی بیشتر از همه به او احترام میگذارم و دوستش دارم. برایت ممکن نیست که اگر گناهی مرتکب شده، آن را ندیده بگیری؟ میتوانی وقتی پدرم را میبینی چشمانت را ببندی و باز کنی؟ پدرم همیشه وقتی از کسی ناراحت میشوم میگوید:"تو که بچه نیستی، میتوانی او را ببخشی." اگر تو هم، یعنی شما هم ، از دست پدرم ناراحت هستی، میشود او را ببخشی و حالش را خوب کنی؟ قول میدهم که از این به بعد هر شب دعا کنم. آمین."

این تیکش رو دوست داشتم. یه جورایی حس آن شرلی رو برام زنده کرد اونجایی که اولین بار رفت گرین گیب و توی اتاق زیرشیروونی کنار تخت دعا کرد. نمیدونم چرا ولی حس میکردم اونم اینجوری دعا میکرد، انقدر ساده، انقدر قشنگ و انقدر پاک!:))

فک کنم تازه دارم وارد داستانه کتاب میشم و فکر کنم اگه تا آخرش خراب نشه قراره که جزو کتاب های مورد علاقم بشه!:)

حال دلتون خوب و لبتون خندون!:)

#سِوُمآنِه " هامون"

#_دوُمآنِه "بارون میزنه، میشنوی منو؟"

#_اوَلآنِه "سمفونی مردگان"

کنم ,بشه ,کتاب ,فکر ,قراره ,انقدر ,را ببخشی ,که در ,مادرم میگوید ,میگوید که ,مستِ عِشق

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها